محل تبلیغات شما
امروز سه شنبه 24 اردیبهشت ماه 1398 تصمیم گرفتم به امامزاده عبدالله شهر ری بروم و از آرامگاه هنرمندان و مشاهیر فرهنگ کشور که در انجا آرمیده اند گزارشی تهیه کنم. هوا به شدت گرم بود، دمای هوا به چهل درجه می رسید. من هم که سرم را تراشیده بودم، آفتاب مثل عدسی میکروسکوپ داشت مغز سرم را آتش میزد. اما با این حال شور و حرارت عشقی که به پیدا کردن مزار بزرگان بی جانشین موسیقی و ادب ایران داشتم تحمل این گرما را بر من آسان کرده بود. رسیدم آنجا دیدم درب ورودی تمام آرامگاه بسته است و اطلاعیه ای با این مضمون که فقط روزهای پنج شنبه و جمعه و تعطیلات رسمی درب آرامگاه ها بر روی بازدیدکنندگان و اهل قبور باز است مواجه شدم. با این حال دو تن از مراقبین وقتی مرا دیدند و از شغل و حرفه و هدف من آگاه شدند محبت کردند و درب را باز کردند و مرا در پیدا کردن مزار هنرمندان و استادان یاری نمودند. من هم به رسم ادب و از انجا که این عزیزان حقوق مشخصی ندارند و در ازای زحماتی که در این گورستان متروک می کشند و خدماتی که می دهند مزدی دریافت نمی کنند، مبلغی جزئی به عنوان پول چایی به ایشان دادم. محوطه آرماگاه ها و مقبره های خانوادگی که دارای قدمتی چند ده ساله هستند بسیار غم انگیز و اسفناک بود. به دلیل بی توجهی ها که مشخصا تعمدی به نظر می رسد آرامگاه ها به مرور زمان تبدیل به مکان هایی متروک و نیمه خرابه شده اند که غم انگیزترین صحنه مزار استاد عبدالحسین خان شهنازی بود که درست در میان خرابه ها قرار داشت.

 

نکوداشت پدر موسیقی نوین ایران برگزار شد.

گزارش بازدید از آرامگاه های امامزاده عبدالله شهرری(بخش نخست)

کتاب راز آشکارا به چاپ پنجم رسید.

آرامگاه ,ها ,مزار ,درب ,انجا ,سرم ,و از ,با این ,هوا به ,از آرامگاه ,هنرمندان و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها